سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 0
کل بازدید : 259
کل یادداشتها ها : 16
خبر مایه


< 1 2 3 4 >

12- قرار دادن نور برای مومنین

   تا اینجا روشن شد که خداوند یکتا نور آسمانها و زمین است؛ چه از آنچه که در کتابهایش از تورات و انجیل و زبور و قرآن قرار داده و چه نور قرار داده شده در خورشید و ماه و ...: « هُوَ الَّذِی جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیَاءً وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِینَ وَالْحِسَابَ مَا خَلَقَ اللَّهُ ذَلِکَ إِلا بِالْحَقِّ یُفَصِّلُ الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ (5 یونس)».و اینکه او ولی مومنین است و آنها را از تاریکی ها به سوی نور بیرون می برد و ....

   نتیجه اینکه می شود گفت که مومنین نیز برخوردار از نور می شوند. اما باید دید چگونه این امر به اذن و اراده الاهی که لطیف لما یشاء است رخ می دهد و وقتی رخ داد آثار و برکات آن کدام است؟

   باز روشن است که پاسخ این پرسش را باید بر اساس کلام مقدس الاهی که بدان ایمان داریم یافت. اما پیش از هر توضیحی باید گفت و نتیجه گرفت که وقتی خداوند می فرماید: « ولی مومنین » است و آنان را از تاریکی ها به سوی نور بیرون می برد؛ یعنی اینکه او آنها و دل آنها را منور به نور قرآن می گرداند؛ همانگونه که قرآن را نور قرار داده است . بنابراین جان کلام اینکه؛ مومنین لازم و بایسته است که تنها پیروی آیات قرآن را بنمایند و نه امری و سخنی جز این را. چرا که این تنها کلام و کتاب مقدس او یعنی قرآن کریم است که برخوردار از نور و بلکه نور است و نه کتاب و کلامی جز آن یا بعد از آن.

توضیح:

   اگر به بحث و سوالات اخیر الذکر برگردیم؛ باید در ارتباط با پاسخ نخست گفت که خداوند یکتا اینگونه میفرماید : « أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلإسْلامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَیْلٌ لِلْقَاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ أُولَئِکَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ (22 زمر)» [1]. و دوم اینکه شرح صدر یا گشایش سینه ی بندگان خدا توسط حضرتش جل عظمته، برای اسلام است، با برخورداری از « نور الاهی ».  و این را از خدا باید خواست : « قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی (25 ) وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی (26 ) وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِی (27 ) یَفْقَهُوا قَوْلِی(28  طاها) [2]». یعنی این قید مسلمانی و اسلام است که بندگان خدا از نور او برای تفقه و تفکر و تعقل در قرآن و شکر نعمت هایش و ذکر حضرتش و ... در کنار ایمان و تقوا و کار خوب برخوردار می شوند.

   و مورد دیگر اینکه البته برخورداری از این نور و نتایج آن در گرو « ایمان » است؛ ایمان به « الله » و فرستاده اش و آیاتش. چه اینکه کفر و تکذیب آیات خدا نتیجه ای دیگر را برای عاملین بدان در بر دارد: « وَالَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ أُولَئِکَ هُمُ الصِّدِّیقُونَ وَالشُّهَدَاءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ وَالَّذِینَ کَفَرُوا وَکَذَّبُوا بِآیَاتِنَا أُولَئِکَ أَصْحَابُ الْجَحِیمِ (19 حدید) با توجه به آیات 16-21 ».

   و افزون بر آن اینکه آنان یعنی مومنین باید بدرگاه خداوند از گناهانشان توبه ی نصوح کنند تا هم از بخشش الاهی در این زمینه بهره مند شوند و هم اینکه نتیجه ی آخرتی آن را که بهشت و نعمت های الاهی آن است ببینند و ...؛ به عبارت دیگر می شود گفت که "مومنین" که قرآن کریم مایه ی نوید برایشان می باشد یکی از صفاتشان این است که کارهای شایسته انجام می دهند و بنابراین از پاداش بزرگ آن هم توسط خداوند مستفیض می گردند: « إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ وَیُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا کَبِیرًا (9 اسرا) با توجه به آیه 10 » . // « قَیِّمًا لِیُنْذِرَ بَأْسًا شَدِیدًا مِنْ لَدُنْهُ وَیُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا حَسَنًا (2 کهف)» . زیرا که هر کار نتایج خود را دارد و لذا باید از کارهای بد به درگاه خداوند توبه و انابه کرد که تمام اینها برای پذیرش از سوی خداوند و درگذشتن از بدیها به هنگام زنده بودن هر مومنی است و نه جز آن.  

   به هر جهت باید دانست که نور قرار داده شده برای مومنین هر دو گیتی را در بر می گیرد؛ پس باید آیات خدا را شنید و فرمان برد و قدر نور الاهی را دانست. نوری که منافقین حسرت آن را در سرای دیگر می خورند و درخواست اندکی از آن را از مومنین می نمایند و ...؛ اما چه می شود که به خاطر پیشه کردن نفاق در دنیا در ارتباط با آیات الاهی و مومنین؛ در آخرت اهل آتشند: « یَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ یَسْعَى نُورُهُمْ بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَبِأَیْمَانِهِمْ بُشْرَاکُمُ الْیَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الأنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ (12) یَوْمَ یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِینَ آمَنُوا انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِکُمْ قِیلَ ارْجِعُوا وَرَاءَکُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَیْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِیهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ (13) یُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَکُنْ مَعَکُمْ قَالُوا بَلَى وَلَکِنَّکُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَکُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْکُمُ الأمَانِیُّ حَتَّى جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَغَرَّکُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ (14) فَالْیَوْمَ لا یُؤْخَذُ مِنْکُمْ فِدْیَةٌ وَلا مِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا مَأْوَاکُمُ النَّارُ هِیَ مَوْلاکُمْ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ (15 حدید)».  

 موضوع دیگر اینکه راه تمسک به قران و برخورداری از نور آن به اذن و اراده الاهی؛ در کفر به طاغوت و ایمان به « الله »[3]؛ و نیز مسلمان و محسن بودن[4] ؛ می باشد و نه جز آن.



[1] - که این امر می رساند که همانا تنها دین، نزدِ خداوند؛ اسلام است و نه جز آن. به عبارت دیگر ما به عنوان پیشوند الاهی در این زمینه باید بگوییم که « دین الاهی » و نه « ادیان الاهی؛ همانگونه که ایمان داریم: « إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الإسْلامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ إِلا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ وَمَنْ یَکْفُرْ بِآیَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ (19 آل عمران)».// اسلام؛ دینی که فطرت بشر بر آن قرار گرفته و بر آن اساس آفریده شده است : « فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ (30 روم)با توجه به آیات 31-35.». // که هر کس دینی جز اسلام را بجوید و بپوید؛ هر گز از او پذیرفته نخواهد شد و در سرای دیگر از زیانکاران خواهد بود: « وَمَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الإسْلامِ دِینًا فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ (85 آل عمران)» .  

[2] - مرتبط با رسالت حضرت موسی ع .

[3] - لا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ (256 بقره)

[4] - وَمَنْ یُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى وَإِلَى اللَّهِ عَاقِبَةُ الأمُورِ (22) وَمَنْ کَفَرَ فَلا یَحْزُنْکَ کُفْرُهُ إِلَیْنَا مَرْجِعُهُمْ فَنُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ (23 لقمان) .


  

7- شرط هدایت

« یَا أَهْلَ الْکِتَابِ قَدْ جَاءَکُمْ رَسُولُنَا یُبَیِّنُ لَکُمْ کَثِیرًا مِمَّا کُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْکِتَابِ وَیَعْفُو عَنْ کَثِیرٍ قَدْ جَاءَکُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَکِتَابٌ مُبِینٌ (15) یَهْدِی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَیُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَیَهْدِیهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ (16 مائده)»

    این آیات کریمه میرساند که رسول خدا به سوی اهل کتاب نیز آمده تا آیات نورانی کتاب آشکار خدا یعنی قرآن کریم را برایشان بیان کند، که همانا شرط هدایت شدن از سوی خداوند و بیرون رفتن از تاریکی ها به سوی نور به اذن الاهی و نیز راهنمایی شدن به راه راست؛ مشروط به پیروی آنچه است که خشنودی خداوند و طی نمودن راههای تسلیم و سلامت در آن می باشد. در واقع در این جا این اهل کتاب هستند که مخاطب قرار گرفته اند و آیات خدا باید که نصب العین مومنین نیز باشد.

8- شرط رستگاری و راهنمایی شدن

« الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الأمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالإنْجِیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأغْلالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (157) قُلْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعًا الَّذِی لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ لا إِلَهَ إِلا هُوَ یُحْیِی وَیُمِیتُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِیِّ الأمِّیِّ الَّذِی یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَکَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ (158 اعراف) » .

 این آیات کریمه می رساند که رستگاری و راهنمایی شدن مردم در پیروی کردن از نبی مکرم اسلام ص و نیز پیروی نمودن از « نور » همراه او یعنی کتاب قرآن است.پیامبری که نام او در کتب تورات و انجیل آمده و اهل کتاب می توانند آن را در این دو کتاب الاهی بیابند.      

9- برکات ذکر خداوند.

« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْرًا کَثِیرًا (41)وَسَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَأَصِیلا (42)هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَمَلائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَکَانَ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیمًا (43)تَحِیَّتُهُمْ یَوْمَ یَلْقَوْنَهُ سَلامٌ وَأَعَدَّ لَهُمْ أَجْرًا کَرِیمًا (44 احزاب)» .

   اینکه ذکر خداوند را در شامگاهان و بامدادان گفتن، باعث این می شود که خدواند یکتا مومنین را از تاریکی ها به سوی « نور » بیرون ببرد. پس روشن می شود که یکی از راههای برون رفت مومنین از تاریکی ها به سوی نور به اذن الاهی در گرو این است که ذکر او یعنی « الله » گفته شود.

10- نتایج تقوی الله

 « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ یُؤْتِکُمْ کِفْلَیْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَیَجْعَلْ لَکُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَیَغْفِرْ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ (28) لِئَلا یَعْلَمَ أَهْلُ الْکِتَابِ أَلا یَقْدِرُونَ عَلَى شَیْءٍ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَأَنَّ الْفَضْلَ بِیَدِ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ (29 حدید)» .

   این آیات کریمه گویای این امر است که پیشه نمودن تقوای الاهی و ایمان به فرستاده اش؛ موجبات برخورداری از رحمت خداوند و نور قرار داده شده توسط او و نیز آمرزش آنها را بدنبال خود دارد و این می رساند که تمام این ها از فضل خداوند است و نه کسی جز او. که همانا او صاحب فضل بزرگ است.

11- نور بودن قرآن و واکنش کفار

« وَمَا کَانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلا وَحْیًا أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولا فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ مَا یَشَاءُ إِنَّهُ عَلِیٌّ حَکِیمٌ (51) وَکَذَلِکَ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا مَا کُنْتَ تَدْرِی مَا الْکِتَابُ وَلا الإیمَانُ وَلَکِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِی بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّکَ لَتَهْدِی إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ (52) صِرَاطِ اللَّهِ الَّذِی لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأرْضِ أَلا إِلَى اللَّهِ تَصِیرُ الأمُورُ (53 شورا)».

    تا اینجا به آیاتی که نشان دهنده اینکه کتاب قرآن نور است اشاره شد؛ اما بر اساس آیه ی 52 سوره ی شورا روشن تر می شود که خداوند یکتا? قرآن کریم را « نور » قرار داده است که هر که از بندگانش را بخواهد بدان نور هدایت و راهنمایی می کند.

پرسش

   با توجه به موارد گفته شده ی بالا مبنی بر اینکه قرآن برخوردار از نور و بلکه نور مبین و نور همراه حضرت محمد ص و نور قرار داده شده توسط خداوند است که بر رسول خاتم ص وحی و نازل شده به نحوی که حضرتش جل عظمته هر یک از بندگانش را بخواهد بدان وسیله به راه راست راهنمایی می کند و ...؛ حال پرسش اینکه واکنش کفار در قبال این کتاب الاهی که نور است چه می باشد؟

پاسخ

   روشن است که پاسخ این پرسش را باید کماکان از دل کلام مقدس الاهی یعنی آیات قرآن کریم یافت، مبنی بر اینکه: آنان می کوشند تا این نور را با گفتار خود، خاموش نمایند؛ اما توان چنین کاری را ندارند و خداوند یکتا نور خود را تمام خواهد کرد و ...: « یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَیَأْبَى اللَّهُ إِلا أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ (32)هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ (33 توبه)با توجه به آیات 31-35 ».

« وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ وَهُوَ یُدْعَى إِلَى الإسْلامِ وَاللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ (7)یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ (8)هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ (9 صف)با توجه به آیات 5-14 ».


  

5- حکمت برگزیدن رسولان الاهی

«وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآیَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ (5 ابراهیم)» .

   بر اساس این آیه ی کریمه روشن می شود که حکمت برگزیدن و فرستادن رسولان خدا به سوی اقوامشان و امت هایشان این بوده تا بواسطه ی آیات وحی شده ی خداوند به آنان، مردم قومشان را از تاریکی ها به سوی « نور » بیرون ببرند و « ایام الله » را بدانان یادآور شوند.

   و بدینگونه است در این زمینه و مرتبط با رسالت حضرت ختمی مرتبت ص آیه 11 سوره ی طلاق. که البته باید افزود که برخورداری از بهشت جاودانی و جاویدان بودن در آن به لطف الاهی، در گرو ایمان به « الله » و انجام « کارهای شایسته » است: « رَّسُولًا یَتْلُو عَلَیْکُمْ آیَاتِ اللَّهِ مُبَیِّنَاتٍ لِّیُخْرِجَ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَمَن یُؤْمِن بِاللَّهِ وَیَعْمَلْ صَالِحًا یُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا قَدْ أَحْسَنَ اللَّهُ لَهُ رِزْقًا » (11 طلاق) .

6- حکمت فرو فرستادن کتب الاهی

« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم.الر کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ (1 ابراهیم)» .

   این آیه ی کریمه هم می رساند که کتاب قرآن برای بیرون بردن « مردم » [1]، از تاریکی ها به سوی نور به اذن پروردگارشان و به راه حضرتش جل عظمته که مقتدر ستوده است بر حضرت محمد ص فرو فرستاده شده است.

و بدینگونه است در این رابطه آیه ی 9 حدید که خداوند با فرو فرستادن آیاتش بر بنده اش حضرت محمد ص ؛ بندگانش را از تاریکی ها به سوی نور بواسطه ی مهربان بودنش با آنان بیرون می برد تا اینکه مبادا در تاریکی های جهل و فساد و تباهی و شرک و کفر بمانند و بمیرند. « هُوَ الَّذِی یُنَزِّلُ عَلَى عَبْدِهِ آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَإِنَّ اللَّهَ بِکُمْ لَرَءُوفٌ رَحِیمٌ (9 حدید) » .

توضیح :

 نتیجه ی موارد مطرح شده در شماره های پنج و شش اینکه، نخست روشن می شود که خداوند یکتا که ولی مومنین است؛ « مردم » را با فرستادن رسولانش و فرو فرستادن کتابهایش که برخوردار از « نور »[2] است، از تاریکی ها به سوی « نور » به اذن حضرتش جل عظمته بیرون می برد. اموری که باید از مومنین بدانها بود، که همانا حضرتش بدان دستور داده است : « وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى بَشَرٍ مِنْ شَیْءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْکِتَابَ الَّذِی جَاءَ بِهِ مُوسَى نُورًا وَهُدًى لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِیسَ تُبْدُونَهَا وَتُخْفُونَ کَثِیرًا وَعُلِّمْتُمْ مَا لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَلا آبَاؤُکُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِی خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ (91) وَهَذَا کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَکٌ مُصَدِّقُ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَلِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَهُمْ عَلَى صَلاتِهِمْ یُحَافِظُونَ (92 انعام) » .  



[1] - چه آنکه خداوند یکتا در جایی دیگر « مردم » را در این خصوص مبنی بر اینکه قرآن، برهانی از سوی او و نوری آشکار است که باید بدان ایمان آورند و نیز اعتصام بجویند تا نتایج خوب آن را ببینند مخاطب قرار داده است: « یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَکُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَأَنْزَلْنَا إِلَیْکُمْ نُورًا مُبِینًا (174) فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَیُدْخِلُهُمْ فِی رَحْمَةٍ مِنْهُ وَفَضْلٍ وَیَهْدِیهِمْ إِلَیْهِ صِرَاطًا مُسْتَقِیمًا  (175 نساء)» .  

   البته مومنین وظیفه دارند که آیات کتاب خدا را برای آگاهی « مردم » و بیرون بردن آنها از تاریکی ها به سوی نور به اذن پروردگارشان برایشان بخوانند و بدانان برسانند، که همانا خداوند یکتا دانای به تمام امور است و از همه چیز از گفتار و رفتار بندگانش در پیدا و پنهان خبر دارد. پس باید به او و فرستاده و کتابش ایمان آورد که برخورداری از عفو الاهی در رابطه با بدیها و نیز وارد شدن به بهشت او در ایمان به خدا و اعمال صالح یا انجام کارهای شایسته است.: « فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِی أَنزَلْنَا وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ .(8)یَوْمَ یَجْمَعُکُمْ لِیَوْمِ الْجَمْعِ ذَلِکَ یَوْمُ التَّغَابُنِ وَمَن یُؤْمِن بِاللَّهِ وَیَعْمَلْ صَالِحًا یُکَفِّرْ عَنْهُ سَیِّئَاتِهِ وَیُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا ذَلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ» 0(9تغابن).   

[2] - « إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِیهَا هُدًى وَنُورٌ یَحْکُمُ بِهَا النَّبِیُّونَ الَّذِینَ أَسْلَمُوا لِلَّذِینَ هَادُوا وَالرَّبَّانِیُّونَ وَالأحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ کِتَابِ اللَّهِ وَکَانُوا عَلَیْهِ شُهَدَاءَ فَلا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلا تَشْتَرُوا بِآیَاتِی ثَمَنًا قَلِیلا وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ (44) وَکَتَبْنَا عَلَیْهِمْ فِیهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَیْنَ بِالْعَیْنِ وَالأنْفَ بِالأنْفِ وَالأذُنَ بِالأذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ کَفَّارَةٌ لَهُ وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ (45) وَقَفَّیْنَا عَلَى آثَارِهِمْ بِعِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ مُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَآتَیْنَاهُ الإنْجِیلَ فِیهِ هُدًى وَنُورٌ وَمُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِینَ (46) وَلْیَحْکُمْ أَهْلُ الإنْجِیلِ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فِیهِ وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (47) وَأَنْزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتَابِ وَمُهَیْمِنًا عَلَیْهِ فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَکَ مِنَ الْحَقِّ لِکُلٍّ جَعَلْنَا مِنْکُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَکِنْ لِیَبْلُوَکُمْ فِی مَا آتَاکُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرَاتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعًا فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ (48 مائده با توجه به آیات 49-58)» .  


  

- یکسان نبودن تاریکی ها و نور

«وَمَا یَسْتَوِی الأعْمَى وَالْبَصِیرُ (19) وَلا الظُّلُمَاتُ وَلا النُّورُ (20) وَلا الظِّلُّ وَلا الْحَرُورُ (21) وَمَا یَسْتَوِی الأحْیَاءُ وَلا الأمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ یُسْمِعُ مَنْ یَشَاءُ وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ (22) إِنْ أَنْتَ إِلا نَذِیرٌ (23 فاطر) ».

« قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِهِ أَوْلِیَاءَ لا یَمْلِکُونَ لأنْفُسِهِمْ نَفْعًا وَلا ضَرًّا قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الأعْمَى وَالْبَصِیرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِی الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکَاءَ خَلَقُوا کَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَیْهِمْ قُلِ اللَّهُ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ (16 رعد) » .

   برابر آیه ی کریمه 20 سوره ی فاطر و 16 رعد روشن می شود که تاریکی ها با نور یکسان نیستند، چه آنکه به طور بدیهی آدم بینا تا آنجا که امکان دارد و فضای محیطی اجازه می دهد، آنچه را می بیند که در شب امکان آن اگر تاریکی محض باشد نیست. در روز یک فرد بینای دانا علاوه بر اشیاء و افراد پیرامونی، آن هم به طور آشکار و بدیهی، سایه های آنها را هم می بیند. یعنی آنچه که خداوند یکتا-الله- خورشید را برای وجودش دلیل قرار داده « أَلَمْ تَرَ إِلَى رَبِّکَ کَیْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَلَوْ شَاءَ لَجَعَلَهُ سَاکِنًا ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَیْهِ دَلِیلا (45) ثُمَّ قَبَضْنَاهُ إِلَیْنَا قَبْضًا یَسِیرًا (46 فرقان) ». در حالی که این امر (سایه) برای تاریکی ها مصداق ندارد. در واقع باید نوری حتا آنگاه که شب و تاریک است باشد تا موجودات پیرامونی و نیز سایه ی آنها دیده شوند و ...

   مورد دیگر اینکه یکی از مواردی که بنا به تعبیر قرآنی و بر اساس کلام مقدس الاهی که بدان ایمان داریم و می شود آن را از مصادیق یکسان نبودن نابینا و بینا ذکر نمود اینکه هر چند نابینا هم زندگی دارد و زنده است، اما نور را نمی تواند ببیند تا بواسطه ی آن موجودات گوناگون و عوارض مختلف آن همچون رنگشان را ببیند و ... چرا که نور ، تنها قابل دیدن است و نه شنیدن و لمس و بو کردن و ...

   جان کلام اینکه نابینایان بر اساس شرایط محیطی همچون سر و صدا و جنب و جوش و گفته های اطرافیان و ... است که به این مهم پی می برند که بواسطه ی نور، روز است و مقوله ای تحت عنوان نور هم وجود دارد که متعلق شیئی همچون خورشید است که پرتو افشانی کرده و ... تا زمانی معین از روز هست و سپس شب می شود و بعد از آن روز و ... تا آنگاه که خداوند بخواهد.

    نتیجه اینکه در گرو نور است که موجودات گوناگون و رنگهای متنوع دیده می شوند. و این بدان معناست که با حس بینایی است که با وجود نور؛ اشیا و ویژگی ها و تغییراتشان دیده می شوند، همانگونه که با حس بینایی است که به هنگام بروز یک خطر غیر منتظره مثل آمدن یک شیئی به سمت فرد؛ مغز بدون دخالت اراده ی فرد، فرمان واکنش سریع را به عضوی از اعضای او برای دفع آن خطر را خواه بستن چشم باشد یا دزدیدن سر به تو یا بالا آمدن دست به طرف صورت، یا رفتن غیر ارادی پا روی پدال ترمز به هنگام دویدن کودکی در مسیر تردد خودرو و ... می دهد . در حالی که این موارد مرتبط با یک فرد نابینا فارغ از اموری همچون رانندگی و ... مصداق ندارد و در صورت نزدیک شدن سهوی و یا عمدی یک شیئی همانند پاره سنگی کوچک به سویش نمی تواند از خود دفع خطر کند، چرا که او از نعمت بینایی برخوردار نبوده. در واقع می شود گفت که فعالیت فرمان دادن و تحرک مغز برای دفاع از چشم و صورت و ... به هنگام نزدیک شدن خطری با توجه به شواهد مربوطه؛ وابسته به این است که چنان فردی از نعمت و حس بینایی برخوردار باشد. به عبارت دیگر مقدمه ی واکنش های مغز برای مرتفع نمودن هر گونه خطری از صاحب عضو آن؛ وجود چشمِ بینا می باشد، همانگونه که مقدمه ی کسب علم به اشیا و آفریده های پیرامونی به وجود این حس و به عبارتی دقیقتر به وجود این نعمت بزرگ الاهی یعنی بینایی است.

   برآیند این بحث اینکه تا اینجا و با این گزیده روشن می شود که براستی چرا نابینا و بینا   برابر کلام مقدس الاهی یکسان نیستند. و اینکه روشن می شود که تنها راه برون رفت از تاریکی ها؛ نور الاهی است: «أَوَمَنْ کَانَ مَیْتًا فَأَحْیَیْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ کَمَنْ مَثَلُهُ فِی الظُّلُمَاتِ لَیْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا کَذَلِکَ زُیِّنَ لِلْکَافِرِینَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ (122 انعام)».


  

گفتار دوم : نور

    با توجه به مطلب اخیر از گفتار نخست یعنی موضوع « نور » و ارتباط آن با زندگی جانداران و نظر داشت سایر عوامل و عناصر دخیل در موضوع همچون آب و هوا و ... برای ایجاد و رشد و بقای آنها تا زمانی معین برابر سنت آفرینش؛ هم اکنون باید بدنبال این امر بود که منشأ این نور که وجه مشترک همه ی اجسام و اشیای برخوردار از آن است و در آسمانها و زمین می بینیم؛ چیست یا کیست؟

   برای رسیدن به پاسخ در این زمینه روشن است که وقتی سخن از « نور » به عنوان وجه مشترک تمام موجودات برخوردار از آن از جاندار و بی جان در آسمانها و زمین به میان آورده می شود، پس باید با توجه به واقعیات ، به وجه دیگر آن نیز نگریست مبنی بر اینکه این موجودات برخوردار از نور گذشته از مراتب وجودی، دارای شدت و ضعف در نور پراکنی به محیط و اطراف می باشند، یکی خورشید است و دیگری چراغ و ماه و ... ؛ و به این نتیجه رسید که با این وجوه اشتراک و اختلاف از این موجودات پی برده می شود که تمام این ها آفریده هایی هستند و آفریننده ای دارند که این نور یا این ویژگی را در آنها قرار داده است به نحوی که نور آنها هم همیشگی نیست بلکه حدی دارد یعنی از افول نیز برخوردارند و حتا چیزی همچون ابر می تواند به امر الاهی یا همان آفریینده ی آنها، مانع از نور افشانی خورشید شود و ...؛ تمام اینها یعنی اینکه پروردگار آسمانها و زمین؛ خداوند یکتاست. به عبارت دیگر با این توضیح کوتاه روشن و پی برده می شود که منشأ نور قر ار داده شده در موجودات برخوردار از آن در آسمان ها و زمین؛ خداوند یکتا و آفریینده ی همه چیز می باشد که خود در وجود مقدس و یکتای بدون انبازش، « نور » نیز می باشد.

توضیح :

   تا اینجا به چرایی قرار داده شدن نور و چیستی و کیستی منشأ آن پی برده شد؛ اما موضوع دیگر با توجه به مبانی شرعی و کلام مقدس الاهی این می باشد که در اینجا علاوه بر موضوع اخلاقیات و پایبندی به ستوده های آن که امری عقلانی است و خداوند در سرشت آدمی به ودیعه نهاده است؛ برای روشن شدن بیشتر امر و رسیدن به نتیجه ی مطلوبتر پیرامون مقوله ی « زندگی سالم »، همانطور که گذشت بر اساس مبانی شرع ناشی از کلام مقدس الاهی که مقدمه ی آن ایمان است پرداخته و پی برده و نتیجه گیری شود که تاثیر نور در این خصوص کدام است. ان شاءالله. اما پیش از هر چیز باید به آیات کریمه ی قرآن کریم پیرامون نور و اهمیت آن به عنوان مقدمه امر پرداخته شود.

1-   نور آسمانها و زمین

 « اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَکَةٍ زَیْتُونِةٍ لَّا شَرْقِیَّةٍ وَلَا غَرْبِیَّةٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاء وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ . (35 نور)».

   این آیه ی کریمه به روشنی میرساند که نور آسمانها و زمین؛ خداوند یکتا یا همان « الله » و وجود مقدس او می باشد. امری که اخیرن مرتبط با منشا نور آسمانها و زمین پیرامون آن اندکی سخن به میان آمد.

2- ولی مومنین

« اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ (257 بقره)» .

    این آیه ی کریمه می رساند که خداوند یکتا نه تنها نور آسمانها و زمین است، بلکه ولی و سرپرستِ مومنین است به نحوی که آنان را از تاریکی ها به سوی نور و روشنی بیرون می برد، در حالی که برای کفار چنین نیست و چونکه اولیای آنان طاغوتند، جریان به عکس است. یعنی آنها را از سوی نور به تاریکی ها بیرون می برند. پس برای برخورداری از نور الاهی و بیرون رفتن از تاریکی های جهل و غفلت و .... باید از مومنین به خدا – الله – و به آنچه که او دستور داده است بود.

3- قرار دهنده ی تاریکی ها و نور

« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم.الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یَعْدِلُونَ (1 انعام) ».

   این آیه ی کریمه میرساند که خداوند یکتا هم آفریننده ی آسمانها و زمین است و هم قرار دهنده ی تاریکی ها و روشنی. پس از یک سو باید با این نشانه ها، از مومنین به او بود که یگانه است و انبازی نداشته و ندارد و از سوی دیگر روشن می شود که وقتی او یعنی « الله » نورِ آسمانها و زمین است پس منشأ نور قرار داده شده در آسمانها و زمین هم خود او است، ضمن اینکه این او – الله – است که مومنین به حضرتش را از تاریکی های قرار داده شده ی زمین به سوی نور بیرون می برد.


  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ